دیالوگی از فیلم سانست بلوار؛ ساخته بیلی وایلدر - ستاره های عظیم غرورهای عظیم هم دارند

به گزارش شارژ 10، سانست بلوار Sunset Boulevard فیلمی نوآر محصول سال 1950 آمریکا به کارگردانی و نویسندگی بیلی وایلدر است. این فیلم در زمان اکران خود برای دریافت 11 جایزه اسکار نامزد شد که 3 تای آنها را کسب کرد. در سال 1998 انجمن فیلم آمریکا سانست بلوار را به عنوان دوازدهمین فیلم در لیست 100 فیلم برتر آمریکایی قرن بیستم انتخاب کرد.

دیالوگی از فیلم سانست بلوار؛ ساخته بیلی وایلدر - ستاره های عظیم غرورهای عظیم هم دارند

جو گلیس فیلمنامه نویسی است که دچار مسائل اقتصادی شده است و به شدت به پول احتیاج دارد. یک روز زمانی که جو در حال فرار کردن از دست طلبکاران خود است به طور اتفاقی وارد خانه نورما دزموند ستاره سابق هالیوود می گردد که دیگر شهرت گذشته را ندارد. در این میان نورما که هنوز در توهم شهرت است عاشق جو گلیس شده و از او می خواهد پیش او بماند.

خانم نورما دزدموند کبیر خود را در خانه یا قصر اشباح آرزوهای عظیم و دوران درخشش بازیگری اش با عکس ها و فیلم هایش حبس نموده و به نوعی غار تنهایی خود خواسته اش فرورفته است. غروری ترحم برانگیز که با خودفریبی توأم شده است. صدای مرد جوان- که مخاطب از زاویه دید او که در ابتدای فیلم مُرده است- به وقایع می نگرد دریافت مخاطب را از وقایع درون این خانه بالاتر می برد اما به دلایل دیگر در این بازی احمقانه وارد می گردد و خود را به نابینایی می زند اما میان امیال و بازی که او را ناخواسته پیش می برد شکافی باقی می ماند که روز به روز عظیمتر می گردد که گاه در صدای راوی با تک گویی هایش خود را نشان می دهد. هرچه این شکاف عظیم تر و آشکارتر می گردد به صدای راوی مرد مُرده ابتدای فیلم نزدیک تر می شویم تا خاتمه واقعیت مرگ مرد یا صدای او همخوان گردد و ظهور حقیقت و واقعیت افول زن در برابر چشم همه عیان گردد که توأم با مرگ مرد خواهد بود. در این صحنه زن بار دیگر و مثل همواره دارد به فیلم های خودش روی پرده نگاه می نماید و مرد هم در صندلی یک هوادار/ معشوق فرو رفته او را تشویق یا تأیید می نماید اما صدای تک گویی درونش چیز دیگری می گوید.

صدای مرد:

باهاش بحث نمی کردم. آدم سر یک خوابگرد که داد نمی زنه ممکنه بیفته و گردنش بشکنه. هنوز در حال خواب گردی در ارتفاعات گیج کنندهٔ حرفه ای از دست رفته بود. وقتی به موضع خودش یعنی تصویر سلولوئیدی خودش می رسید به کلی جنون آمیز رفتار می کرد. نورما دزدموند کبیر!. چطور می تونست در اون خونه تنفس کنه که از شدت حضور نورما دزدموند در حال انفجار بود. همه جا نورما دزدموند و باز و باز… همواره فیلم های خودشو نمایش می داد. تنها چیزی که مایل به تماشایش بود. ستاره های عظیم غرورهای عظیم هم دارند…

و جمله ای که مرد در انتها همین تک گویی می گوید: ستاره های عظیم غرورهای عظیم هم دارند. همهٔ ما انگار باید هرچند بار ستارهٔ گمشدهٔ درونمان را گاهی با واقعیت تماس بدهیم وگرنه خشونتی همانند انتهای این فیلم در برابر مواجهه با چهرهٔ واقعی خود را در آینهٔ روزگار پیدا خواهیم کرد و این تنها بخشی از میزان خشونت و ترور شخصیت در انسان های امروز را نشان می دهد. خشونتی که روز به روز از فاصله میان واقعیت و ایده آل یا توّهم به وجود می آید و گاه حتی میان مکالمات معمولی خود را نشان می دهد یا شاید به خاطر گریز از خشونت احتاقتصادی بهتر باشد آن را رعایت کنیم!

منبع: یک پزشک
انتشار: 6 تیر 1399 بروزرسانی: 6 مهر 1399 گردآورنده: sharj10.ir شناسه مطلب: 954

به "دیالوگی از فیلم سانست بلوار؛ ساخته بیلی وایلدر - ستاره های عظیم غرورهای عظیم هم دارند" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "دیالوگی از فیلم سانست بلوار؛ ساخته بیلی وایلدر - ستاره های عظیم غرورهای عظیم هم دارند"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید